منعکس کردن رخشاندن، باز تاباندن، واژگون کردن انعکاس دادن، پرتو افکن کردن، واژگون کردن ادامه... رخشاندن، باز تاباندن، واژگون کردن انعکاس دادن، پرتو افکن کردن، واژگون کردن فرهنگ لغت هوشیار
منعکس کردن بازتاب دادن، انعکاس دادن، بازتاباندن ادامه... بازتاب دادن، انعکاس دادن، بازتاباندن فرهنگ واژه مترادف متضاد